شایسته حریف بودن
افسر گارد امپراتور دل خوشی از شیوانا نداشت. دلیل اصلی اش هم این بود که شیوانا بر خلاف کد خدا و دیگر بزرگان دهکده او را تحویل نمی گرفت و مانند یک فرد عادی با او برخورد می کرد. روزی شیوانا در بازار دهکده مشغول خرید بود که افسر امپراتور سوار بر اسب به او نزدیک شد و با تکبر گفت:"من بر این باورم که در علم و معرفت از تو برتر هستم. حاضرم برای اینکه به بقیه برتری خود را ثابت کنم همین جا در حضور مردم با تو مناظره کنم. بگو حاضری یا نه؟"
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۵۴ ق.ظ توسط عاطفه گودرزي
|