ناپلئون بناپارت

ناپلئون بناپارت کیست؟

احتمالا جمله ناپلئونی پاس کردن رو تا حالا زیاد شنیدید....

ناپلئون از کجا به کجا رسید...

کسی که بدنبال فتح دنیا بود...

شما هم میتونید دنیا رو فتح کنید به شرط اینکه ناپلئونی رفتار کنید....

یکی از افراد مورد علاقم توی زندگی ناپلئونه....

اگه قصه نمره ناپلئونی رو نمیدونید باید براتون بگم که ناپلئون فقط به اندازه ای که پاس بشه توی برگه مینوشت(اگه فکر میکنید منظور اینه باید بگم که اشتباه میکنید)

(میدونم حال و حوصله خوندن ادامه متنو ندارید ولی اگه بخونید بد نیست)

ادامه نوشته

شهید دکتر مصطفی چمران

یه ویژه نامه مخصوص شهید چمران

-          حرفهائی با خالق

-           وصیت شهید چمران

-          خاطرات دیگران از شهید

ویژه نامه کاملیه....

شهید چمران یه مهندس برق واقعی بود...کارشناسی الکترومکانیک از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد الکتریسیته از دانشگاه تگزاس و دکتری الکترونیک از دانشگاه برکلی ....همه جا هم شاگرد اول ..... عضو انجمن اسلامی بود... توی آزمایشگاه بل بوده(جائی که اساتید دانشگاه شریف هم راه نمیدن)... البته یه ماجرای جالب و خنده داری توی ادامه متن گذاشتم چون فضای روحانی این متنو از بین میبره.... یادش بخیر استاد قدوسی بهمون گفت"اولین زیر دریایی ایران همینجا توی رود کارون پشت دانشگاه به وسیله شهید چمران به آب انداخته شد ولی منفجر شد"....

 

همانا شهدا زنده اند

«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا»-سوره ی مبارکه الاحزاب: آیه 23

نیایش  شهید مصطفی چمران چند ساعت قبل از شهادت

بسم الله الرحمن الرحیم

 

من اعتقاد دارم که خدای بزرگ انسان را به اندازه درد و رنجی که در راه خدا تحمل کرده است پاداش می دهد، و ارزش هر انسانی به اندازه درد و رنجی است که در این راه تحمل کرده است، و می بینیم که مردان خدا بیش از هر کس در زندگی خود گرفتار بلا و رنج و درد شده اند، علی بزرگ را بنگرید که خدای درد است که گویی بند بند وجودش با درد و رنج جوش خورده است. حسین را نظاره کنید که در دریایی از درد و شکنجه فرو رفت که نظیر آن در عالم دیده نشده است ، و زینب کبری را ببینید که با درد و رنج انس گرفته است .

درد دل آدمی را بیدار می کند ، روح را صفا می دهد ، غرور و خود خواهی را نابود می کند. نخوت و فراموشی را از بین می برد ، انسان را متوجه وجود خود می کند .

انسان گاهگاهی خود را فراموش می کند ، فراموش می کند که بدن دارد، بدنی ضعیف و ناتوان که، در مقابل عالم و زمان کوچک و ناچیز و آسیب پذیر است ، فراموش می کند که همیشگی نیست، و چند صباحی بیشتر نمی پاید، فراموش می کند که جسم مادی او نمی تواند با روح او هم پرواز شود، لذا این انسان احساس ابدیت و مطلقیت و غرور و قدرت می کند، سرمست پیروزی و اوج آمال و آرزوهای دور و دراز خود ، بی خبر از حقیقت تلخ و واقعیتهای عینی وجود ، به پیش می تازد و از هیچ ظلم وستم رو گردان نمی شود. اما درد آدمی را به خود می آورد ، حقیقت وجود او را به آدمی می فهماند و ضعف و زوال و ذلت خود را درک می کند و دست از غرور کبریایی برمی دارد ، و معنی خودخواهی و مصلحت طلبی و غرور را می فهمد و آن را توجه نمی کند .

 خدایا تو را شکر می کنم که با فقر آشنایم کردی تا رنج گرسنگان را  بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم .

 خدایا هدایتم کن زیرا می دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است .

 خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم زیرا می دانم ظلم چه گناه نابخشودنی است .

 خدایا ارشادم کن که بی انصافی نکنم زیرا کسی که انصاف ندارد ، شرف ندارد .

 خدایا راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم که بی احترامی به یک انسان همانا کیفر خدای بزرگ است. خدایا مرا از بلای غرور وخودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم .

 خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق وبرق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند .

 خدایا من کوچکم ، ضعیفم ، ناچیزم ، پر کاهی در مقابل طوفانها هستم . به من دیده عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال ترا براستی بفهمم و بدرستی تسبیح کنم.

 

ادامه نوشته

منشور حقوق بشر کوروش!

منشور حقوق بشر کوروش!

 

«منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه جهان. پسر کمبوجیه،   شاه بزرگ ...»

منشور حقوق بشر كوروش

نمیدونم شماها چیزی راجع به این منشور خوندین یا نه. خودم تا دیروز فقط در موردش شنیده بودم تا اینکه اتفاقی یه جایی بخشهایی از اونو دیدم و برام جالب اومد و رفتم دنبالش. فکر کردم شاید برای شما هم جالب باشه.

ادامه نوشته

86 سال تجربه

سلام. متنی که براتون نوشتم یادداشتهای گابریل گارسیا متفکر غربیه که تمام تجربیاتش رو تو اون نوشته. امیدوارم مفید باشه:

در۱۵ سالگی فهمیدم که مادران همیشه بهتر یاد میدهند وپدران فقط گاهی اوقات بهتر یاد میگیرند! 

در۲۰ سالگی فهمیدم کار خلاف فایده ای ندارد حتی اگر با مهارت تمام انجام شود.

در۳۰ سالگی فهمیدم قدرت برای مردان عین جذابیت وجذابیت برای زنان عین قدرت است!

در۳۵ سالگی فهمیدم آینده چیزی نیست که انسان آن را به ارث ببردبلکه چیزیست که خود آن را میسازد.

 

ادامه نوشته

منجی جهان از دیدگاه احمد شاملو

امیدوارم برداشت اشتباه نکنید ولی بخونیدش خوبه!

متن کامل در ادامه ی مطلب

ادامه نوشته

دو حکایت از کشکول شیخ بهایی

یکی همی رفت که خری خرد. دوستی از او پرسید : به چه کاری؟ گفت: خر همی خرم. گفت: بگو ان شاءالله. گفت چه نیازی است؟ چه درهم در دست است و الاغ در بازار. وی بهر خرید خر برفت. طراری درهم های وی بربود. زمانی که باز می گشت، دوستش پرسید، چنان کردی؟ گفت: درهم های من ان شاالله دزد بربود!

 

زاهدی پیرزنی آسیابان را گفت: گندم مرا آرد کن و گرنه نفرین کنم خرت به سنگ بدل شود. پیرزن گفت: خر را رها کن، گندمت را دعا کن تا به آرد بدل شود.

شایسته حریف بودن

افسر گارد امپراتور دل خوشی از شیوانا نداشت. دلیل اصلی اش هم این بود که شیوانا بر خلاف کد خدا و دیگر بزرگان دهکده او را تحویل نمی گرفت و مانند یک فرد عادی با او برخورد می کرد. روزی شیوانا در بازار دهکده مشغول خرید بود که افسر امپراتور سوار بر اسب به او نزدیک شد و با تکبر گفت:"من بر این باورم که در علم و معرفت از تو برتر هستم. حاضرم برای اینکه به بقیه برتری خود را ثابت کنم همین جا در حضور مردم با تو مناظره کنم. بگو حاضری یا نه؟"

ادامه نوشته